باز آ بازآ!

ساخت وبلاگ

خلاصه. امشب احساس ده از ده خوشبختی دارم! آرد ها را بیخته و الک م را آویخته ام. مرگ بیاد یقه ام را بگیرد، یک ماچش هم می کنم! راضی ام از مجموع کرده و نکرده هایم تا سی سال. از خالصانه تا خودخواه ترین عمل هایم. از زیباترین خاطره ها که برای دیگران ساخته ام تا فریکی ترین لحظه ها که برای خودم رقم زده ام و بوی گه خوردن می داد هر نفسش. همه ش را گردن می گیرم. این نگاه به زندگی در سی سالگی م خیلی اسلامی-ایرانی نیست اما هندو طور قابل دیسکاشن است! شر و خوبی مکمل هم هستن و نابود کردنی نیستن. واقعیت هستی ن. همیشه باید باشن و بی خود خودش را خسته کرده کسی که دنبال خوشی تمام به کام خودش است و دنبال خدا ساختن از دیگران. حالا می فهمم فِلٌکی زمان چرا می گفت اگر همه چیز خوب بود شک کن!

امشب یک آدمم که زندگی ش یک پلن ای و یک پلن بی دارد. در دو دنیا دارد نقش آفرینی میکند. در یکی همین آدم زمینی است که شکم دارد و باید سیر شود و استرس مالیات را می کشد و شب یلدا را سنگ تمام میگذارد برای چهل گروه آدم جشن می گیرد چون از مناسبت و دورهم بودن کیف می کند! امتحان آنلاین ش را هم برای خودش و همکارانش داده و امشب شاد است!

در آن یکی روحی ست شاد که برای اولین بار پی دلش می رود و با خیالات و آرزوهایش دارد کانکشن می سازد، راه می سازد، ادونچر بٌک ش را می سازد و حس میکند خیلی اتفاق ها در پیش دارد که باور نکردنی است. و دل توی دل ش نیست بهمن امسال برسد و 1403 را ندیده خریدار است و هر هفته دارد چند ساعت مسافر جاده ها می شود و زبان عجایب را یاد میگیرد.

بقیه ش بماند برای بعد. در دنیای اِی ساعت 6:44 صبح است و باید بروم سرکار. در دنیای ب اما دارم بنگنی، پیلا، بورا و لال را ردیف می کنم در لیست سفارش ها...

در هر دو دنیا حالم خوب است و عشق یعنی حال دلت خوب باشد(:

ش ک ر

و عشق اتفاق مهیبی ست. وحشی....
ما را در سایت و عشق اتفاق مهیبی ست. وحشی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : noxe بازدید : 11 تاريخ : سه شنبه 3 بهمن 1402 ساعت: 12:42