Come away, come away....

ساخت وبلاگ

تا راهنمایی خواب درست و درمونی ندیدم. خوابی که به وقت دیدنش گره گشا باشه یا یادم بمونه. اما از 15 سالگی یه دنیای عمیق معنادار و عجیب به اسم عالم خواب به جهان من اضافه شد. و رویاهایم تبدیل شده اند به معدود چیزهایی که دوست شون دارم. جزو معدود چیزهایی که مرور شون می کنم. جزو معدود چیزهایی که نمیخواهم گذر زمان از خاطر َم پاک شون کنه... 

خواب هایی که از دنیای موازی بِهِم نزدیک تر می شوند. در آغوشم میگیرند و جوابم میشوند. جواب آخرین سوال ذهنی م میشن. درمون آخرین دلتنگی ها. و اغراق نیست اگه بگم به عمرم اضافه میکنن . جبران میکنن فقدان های واقعیت م را.... تشنه تر م میکنن برای رسیدن به آینده. نترس م میکنن برای دل کندن از باتلاق امروز. 

مضحک ه اما واقعا  گاهی دلم برای دنیای خوابم که مرز مشترک وسیعی با آینده داره، تنگ میشه. برای همین بیدار شدن م از خواب صبح  ناگواره .... مثل جدا شدن م از عزیزترین م ه در گیت فرودگاه بدون مجال بوسیدن لبانش.....

 

Come away, come away
leave it all far behind you.
'Cos it's not who you are and it's not what you wanted.

And I can see, I can see
the strength there inside you.

Calling you
come away to where you're bright eyed and hopeful.

As a child is this how,
you saw yourself all grown up.

'Cos I believe, I believein your smile I see someone else.

|For you now- Bruno Merz|


پ.ن. پست را نوشتم و بعدش چشمم خورد به لوگو فال حافظ بلاگ. گفتم آرش بیا برات فال حافظ بگیرم. همیشه درست بوده. برای اون این شعر امد و برای من این.... (:

شب عید غدیر- 28 مرداد 98
19 اگوست 2019

و عشق اتفاق مهیبی ست. وحشی....
ما را در سایت و عشق اتفاق مهیبی ست. وحشی. دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : noxe بازدید : 240 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 14:56